loading...
شیطان
امیرحسین مدنی بازدید : 18 چهارشنبه 23 اسفند 1391 نظرات (0)

پرسش :

آيا خداوند شيطان را شيطان آفريد؟ چرا شيطان را خنّاس مي‎گويند؟


پاسخ :

1. دربارة قسمت اول پرسش اولاً بايد گفت: كلمه شيطان از ماده (شطن) گرفته و (شياطين) به معناي خبيث و پست آمده است و شيطان به موجودي سركش و متمرد اطلاق مي‎شود، اعم از انسان و يا جن و يا جنبدگان ديگر، بايد توجه داشت كه شيطان اسم عام است يعني اسم براي جنس موجودات شرير است، اما ابليس اسم خاص است كه اسم براي يك موجودي خاص است كه آدم (ابوالبشر) را فريب داد و هم اكنون با لشكر خود در كمين فرزندان آدم است و همواره تلاش مي‎كند تا آنها همانند پدرشان آدم فريب دهد.[1]
ثانياً: دربارة شيطان (ابليس) بحث‎هاي متعدد و مختلفي در ميان صاحب نظران مطرح است اما در اين جا به طور خلاصه اشاره مي‎شود كه برخي بر آن‎اند كه خداوند شيطان را شيطان نيافريد، به اين دليل كه سالها هم‎نشين فرشتگان و بر فطرت پاك بود، ولي بعد از آزادي خود سوء استفاده كرد و بناي طغيان و سركشي گذارد، پس او در آغاز پاك آفريده شد و انحرافش بر اثر خواست خودش بوده است.[2] و بنابر اين ديدگاه گفته شده است كه هرگز خداوند از همان اول موجودي به عنوان شيطان با داشتن ماهيت پليد شيطاني نيافريده است بلكه خداوند موجودي قابل تكامل آفريده و آن را در گذرگاه هستي هدايت كرده است اين خود موجود است كه راه خود را منحرف ساخته و خويشتن را ساقط كرده است، همچنان كه خداوند، فرعون را با صفت فرعوني، نرون را با صفت نروني، ابن ملجم را به صفت خود او خلق نكرده است بلكه خداوند انسان آفريده است كه شايستگي رشد و اعتلاي انساني را دارا بوده‎اند اما آنها خودشان با ميل و اختيار خويش، راه انحرافي را برگزيده و عنوان فرعوني، نروني، ابن ملجمي پيدا نموده‎اند و اين مسئله اشكالي را بر نظام آفرينش پديد نمي‎آورد مثلاً فرض كنيد پنبه بودن يك ماده براي ما مطلوب است، اگر اين پنبه آتش بگيرد و بسوزد سوختة اين پنبه را مي‎توانيم در جلوگيري از جريان خون يك جراحت به كار ببريم، آفرينش موجودات شيطاني نيز چنين است كه نسبت به كل نظام آفرينش خيراند اما نسبت به برخي ديگر شر هستند شيطان (ابليس) نيز ازاين قاعده بيرون نيست، زيرا بر اساس احاديث معتبر و مضمون بعضي از آيات قرآني، ابليس قرن‎هاي متمادي پس از خلقتش مشغول تسبيح و تقديس خداوندي بوده است، اگر ماهيت او پليد بوده است، اشتغال به تسبيح و تقديس پيدا نمي‎كرد و اگر ذات او فضيلت و كمال بوده است، انحراف و پليدي بعداً براي او پديد آمده است.[3] برابر اين نظريه معلوم مي‎شود كه شيطان همانند موجودات ديگر با فطرت توحيدي آفريده شده و پليد و ناپاك و صفت شيطاني نداشته است اما بر اثر تكبرش در برابر خداوند و سجده نكردن به فرمان الهي بر انسان كامل، گرفتار عجب، تكبر و خودبزرگ‎بيني گرديد و پليد و منحرف شد.
نكتة اخلاقي اين جريان آن است كه شيطان با يك نافرماني و تكبر در برابر دستور خداوند براي ابد شقي شد و از درگاه خداوند رانده شد و رحمت الهي شامل او نمي‎شود، پس بايد انسان مواظب باشد كه به طور عمد و آگاهانه از دستور خداوند سرپيچي نكند و در برابر احكام الهي نافرماني ننمايد وگرنه همانند شيطان از رحمت خداوند رانده خواهد شد.
2. دربارة قسمت دوم سؤال بايد گفت: كلمة (خنّاس) صيغه مبالغه از ماده (خنوس) به معناي جمع شدن و عقب رفتن است، اين به خاطر آن است كه شياطين هنگامي كه نام خداوند برده مي‎شود عقب‎نشيني مي‎كنند و از آن جا كه اين امر غالباً‌ با پنهان شدن توأم است اين واژه به معناي (اختفاء) نيز آمده است، اصولاً‌ شياطين برنامه‎هاي خود را با مخفي‎كاري مي‎آميزند و گاه چنان در گوش جان انسان مي‎دمند كه انسان باور مي‎كند فكر، فكر خود او است، واز درون جانش جوشيده و همين باعث اغوا و گمراهي او مي‎شود، كار شيطان تزيين است و مخفي كردن باطل در لعابي از حق، دروغ در پوسته‎اي از راست، و گناه در لباس عبادت و گمراهي در پوشش هدايت، خلاصه هم خودشان مخفي هستند و هم برنامه‎هايشان پنهان است و اين هشداري است به همة رهروان راه حق كه منتظر نباشند شياطين را در چهره و قيافه اصلي ببينند يا برنامه‎هايشان را در شكل انحرافي مشاهده كنند هرگز چنين نيست آنها وسواس خناسي‎اند و كارشان حقه و دروغ و نيرنگ و رياكاري و ظاهرسازي و مخفي كردن حق است.[4]
نكتة ديگر در اين كه وسوسه­گر خناس تنها شيطان (ابليس) نيست بلكه همه جنود ابليس خناس هستند، زيرا خناس تنها در ميان يك گروه و در يك قشر و لباس نيستند در ميان جن و انس پراكنده‎اند و در هر لباس و هر جماعتي يافت مي‎شوند بايد مراقب همة‌آنها بود و بايد از شر همة آنها به خدا پناه برد، دوستان ناباب، هم‎نشيني‎هاي منحرف، نويسندگان و گويندگان، طاغوتيان مكتب‎هاي الحادي و التقاطي ظاهر فريب، وسايل ارتباط جمعي وسوسه‎گر همه اين‎ها در مفهوم گسترده (وسواس خناس) داخل‎اند كه انسان بايد از شر آنها به خدا پناه ببرد.
و بالاخره دربارة خطر (خنّاس) جالب و آموزنده است كه اين جريان بازگو شود، در حديث پُر معني و تكان دهنده‎اي از امام صادق رسيده كه ذيل اين آيه: والذين اذا فعلوا فاحشةً او ظلموا انفسهم ذكروا الله فاستغفروا لذنوبهم)[5] يعني كساني كه هرگاه كار بدي انجام دهند يا به خويشتن ستم كنند خدا را ياد مي‎آورند و براي گناهان‎شان استغفار مي‎كنند. فرمود: وقتي اين آيه نازل شد ابليس بالاي كوهي در مكه رفت و با صداي بلند فرياد كشيد و سران لشكرش را جمع كرد، گفتند چه شده است كه ما را فراخوانده‎اي؟ ابليس گفت اين آيه كه نازل شده پشت ما را مي‎لرزاند و سبب نجات بشر مي‎شود، چه كسي مي‎تواند با آن مقابله كند؟ يكي از شياطين بزرگ گفت من مي‎توانم و نقشه‎ام چنين و چنان است. ابليس طرح او را نپسنديد، ديگري برخاست و طرح داد باز قبول نشد و بالاخره يكي از شياطين به نام (وسواس خناس) برخواست و گفت: من از عهدة‌آن برمي‎آيم ابليس گفت از چه راه؟ (خناس) گفت: آنها را با وعده‎ها و آرزوها سرگرم مي‎كنم تا آلودة گناه شوند، و هنگامي كه گناه كردند توبه را از يادشان مي‎برم. ابليس به (خناس) گفت: تو مي‎تواني از عهدة اين كار برآيي و نقشة تو دقيق است و اين مأموريت تا دامنة قيامت به خناس سپرده شد.[6]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. صدرالمتألهين، مفاتيح الغيب، ج 1، المشهد العاشر، ص 259، نشر مؤسسة التاريخ العربي ، بيروت، 1419 ق.
2. ناصر مكارم، تفسير نمونه، ج 27، ص 476، نشر دارالكتب الاسلاميه، تهران.
3. علامه طباطبايي، الميزان، مجلدات، 8، 12، 13، 9، 7، 14، 17. نشر مؤسسة اسماعيليان، قم، سال 1412 ق.
4. محمد تقي جعفري، شرح و تفسير مثنوي، ج 1، نشر حيدري تهران.

منبع:http://www.andisheqom.com

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    این وبلاگ جطور است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 23
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 5
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 45
  • بازدید امروز : 13
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 16
  • بازدید ماه : 58
  • بازدید سال : 108
  • بازدید کلی : 3,595
  • کدهای اختصاصی