loading...
شیطان
امیرحسین مدنی بازدید : 22 چهارشنبه 23 اسفند 1391 نظرات (0)

 

    ((معرفی شیطان در قرآن))

آیات بسیاری هست که بدانها اشاره خواهیم کرد و در فصول مختلف از آنها استفاده می نماییم در سوره یس آیه 60 و 61 با بیان قاطع انسانها را بیدار نموده. آنجایی که می فرماید:«الم اعهد الیکم یا بنی آدم ان لا تعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم و لقد اضّل منکم جبلاً کثیراً افلم تکونوا تعقلون» ترجمه ای فرزندان آدم آیا از شما عهد پیمان نگرفتیم که شیطان را پرستش نکنید(بندگی و اطاعت نکنید)زیرا او دشمن آشکار شماست و مرا پرستش کنید( اطاعت کنید) که این راه مستقیم و درست است. و به تحقیق که توده های زیادی از شما را گمراه ساخت آیا هنوز تعقل و اندیشه نمی کنید.

  در این دو آیه شریفه نکاتی قابل توجه است:

  1.عهد و پیمان الهی در اطاعت نکردن از شیطان است

2.او دشمن آشکار و مقتدر است

 3.عهد الهی در اطاعت از حق تعالی که این همان صراط مستقیم است.

 4.از گذشته تاریخ و شگرد شیطان در گمراهی خلایق باید عبرت گرفت.

از آنجا که عبودیت و بندگی خدا از آثار محبت به خداست و این محبت بر آمده از شناخت خداست و تا معرفت خدا نباشد هیچ عمل و حرکتی مفید و مؤثر نخواه بود.همچنین پیروی نکردن از شیطان و دوری گزیدن از او نتیجه شناخت دقیق و عمیق از شیطان است. و این موضوع مستفاد از کلام نور است که فرمود:«انه لکم عدو مبین» بدستیکه او دشمن آشکار است.این کلام مؤجز و کوتاه بهترین بیان در معرفی ابلیس است که در این روایات بیان شده است.

«نقل از بحارالانوار» بسند عن المفضل عن الصادق (ع)   انه قال:قال اللّه تعالی افترضت علی عبادی عشر فرایض اذا عرفوها اسکنتهم ملکوتی و اَبَحتُهُم جناتی اولها معرفتی و الثانیة معرفة رسولی ال خلقی والاقرار به و التصدیق له و الثالثه معرفة اولیایی و انهم الحجج علی خلقی من والاهم فقد والانی و من عاداهم فقد عادانی فهم العَلَم فیما بینی و بین خلقی و من انکرهم اُصلیه ناری و ضاعفت علیهم عذابی و الرابعة معرفة الاشخاص الذین اقیموا من ضیاء قدسی و هم قوام قسطی و الخامسه معرفة القُوّام بفضلهم والتصدیق لهم و السادس معرفة عدوی ابلیس و ما کان من ذاته و اعوانه و السابعه قبول امری و التصدیق برسلی و الثامنه کتمان سری و سر اولیایی و التاسعه تعظیم اهل صفوتی و القبول عنهم و الردَّ الیهم فیما اختلفوا فیه حتی یخرج الشرح منهم و العاشرة ان یکون هو و اخوه فی الدین و الدنیا شرّعاً سواء فاذا کانوا کذالک ادخلتهم ملکوتی و اَمِنتُهُم من الفزع الاکبر و کانوا عندی فی علیین.

ترجمه: امام صادق(ع)  فرمودند که حضرت حق تعالی فرمود که من ده چیز را برای بندگانم واجب کردم که هر زمان این امور را بشناسند ایشان را در ملکوت خودم جای دهم و درجات بهشت را به ایشان ارزانی دارم.

اول: معرفت و شناخت خودم دوم: معرفت رسولم به سوی مردم و اقرار به او و تصدیق حق و مقام او سوم: معرفت اولیای خدا که ایشان حجت و نشانه من بر خلق هستند که هر که ایشان را دوست داشته باشد مرا دوست دارد و هر که ایشان را دشمن دارد مرا دشمن داشته است. پس ایشانند نشانه بین من و خلق من و هر کس که ایشان را انکار کند او را به آتش قهر خود وارد سازم و بر ایشان تشدید عذاب کنم.چهارم شناخت آن کسانیکه از نور قدس من به پا خاسته اند و ایشان قائمین و به پادارندگان عدل من هستند.پنجم شناخت کسانیکه فضایل ایشان و تصدیق مقامات ایشان را به عهده گرفته اند.ششم شناخت دشمن من ابلیس است و آنچه از ناحیه او و یاران او در گمراهی بندگانم به کار گرفته می شود ( که این بحث مورد نظر ما است از این روایت) هفتم: قبول و پذیرش امر من(مقام ولایت ائمه اطهار)و پذیرفتن فرستادگان من. هشتم:کتمان و پوشاندن رازهای من و دوستانم.نهم بزرگ شمردن بندگان پاک من و حرمت ایشان داشتن و از ایشان قبول کردن و به ایشان رجوع کردن در موارد اختلاف آراء تا این گروه از اولیائم روشنگری کنند. و دهم اینکه او و برادرش (انسان با برادران دینی خود) در امور دین و دنیا یکسان و مساوی باشند وقتی چنین شدند ایشان را در ملکوت خودم وارد می سازم و آنها را از ترس و وحشت بزرگ قیامت امان می دهم و در نزد من در درجات بالای بهشت می باشند.


توضیح اینکه در همه امور شیطان با شگرد خاص خود و با بسیج لشگریانش مؤمنین را از رسیدن به این مراحل جلوگیری می کند.علی الخصوص در مورد حقوق برادران دینی و روابط قلبی و عاطفی با ایشان که در همین کتاب به احادیث مربوطه  اشاره می کنیم.ولی این مطلب را متذکر شویم که حضرت صادق (ع)   در تفسیر «همزات الشیطان» فرمودند که القاء عدوات و بغض و دشمنی در دل مؤمن نسبت به اخوان دینی او می کند.

اینک لازم است که شناختی دقیق تر و عمیق تر از این دشمن مهین و عدو مبین پیدا کنیم. ابتدا آیاتی را که به شگرد کار او اشاره فرموده است و ادعاهای او را بیان کرده مطرح می کنیم. سپس آیات و روایاتی را که به قدرت و امکانات و توانمندی های او اشاره فرموده متعوض می شویم.بعد از آن به مقابله و محاربه او با حق و با اولیای حق یعنی انبیاء و اوصیاء و سایر بندگان با لحاظ درجات ایمانی آنها اشاره خواهیم داشت و در پایان راه مقابله و نجات از شرور و مکائد شیطانی را بررسی می کنیم.

منبع:http://razavihayeri.parsiblog.com

امیرحسین مدنی بازدید : 25 چهارشنبه 23 اسفند 1391 نظرات (0)

شیطان در تعابیر قرآنی

شیطان پرستی

 

از موضوعاتی که در قرآن به صورت گسترده مطرح شده است موضوع شیطان است و در این کتاب مقدس مطالب بی نهایت مهمی پیرامون «شیطان» آمده است که هر عاقلی را سخت تکان می دهد و به تامل جدی وا می دارد.

شیطان نسبت به پروردگارش بسیار ناسپاس بود «وَكَانَ الشَّیْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا » (1)

شیطان نسبت به پروردگارش نافرمان بود «إِنَّ الشَّیْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِیًّا » (2)

شیطان دشمن آشکار انسان است « الشَّیْطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِینٌ » (3)

شیطان بسیار شکست دهنده و خوار کننده است « وَكَانَ الشَّیْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولًا » (4)

«فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِیهِ » (5)

شیطان تصمیم دارد بنی آدم را به سرنوشت پدر و مادرشان مبتلاکند پس باید شدیدا از فتنه او برحذر باشید «یَا بَنِی آدَمَ لاَ یَفْتِنَنَّكُمُ الشَّیْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ » (6)

آنچه ذکر شد نمونه بود از آنچه در قرآن مجید راجع به شیطان آمده است و همین مقدار هم به وضوح ضرورت تحقیق از موضوع شیطان نشان می دهد زیرا طبق آیات قرآن شیطان دشمن آشکار انسان است و شناخت دشمن به حکم عقل و شرع از ضروریات است.

شیطان به حقیقت مانع و سد تکامل انسان، به سوی تقرب خدا است. شیطان از خداوند، مهلت خواسته که تا روز قیامت در انسان ها القای وسوسه کند. شیطان قسم یاد کرده که همه انسان ها را به جز مخلصین به گمراهی بکشاند. همه انسان ها حتی اولیا و متقیان از شر او، ایمن و مصون نیستند و در قرآن کریم شیطان به عنوان مظهر فساد و منشا بدی ها معرفی شده که انسان را از روشنایی ایمان به تاریکی کفر و شرک دعوت می کند و در احادیث، مبارزه با این دشمن درونی که همان نفس اماره می باشد به عنوان جهاد اکبر، معرفی شده است.

انسان دارای ابعاد وجودی مختلفی است و یکی از ابعاد وجودی او، بعد منفی همان بعد شیطان صفتی او است و انسان اگر بخواهد، به هدف متعالی خویش که همان تقرب به خدا است واصل شود باید ابعاد وجودی مثبت و منفی خویش را بشناسد. پس می توان بیان کرد که در واقع شیطان شناسی، یکی از ابعاد وجودی انسان است و در اهمیت انسان شناسی همین بس که در احادیث، مقدمه و زمینه معرفی شده است.

در مورد مسئله شیطان در قرآن در کتاب های زیادی به صورت پراکنده از موضوعات مختلف در این زمینه بحث شده است از جمله کتب تفسیری، کتب روایی، صحیفه سجادیه، کتب اخلاقی، عرفانی، نهج البلاغه و در زمینه پرداختن به مبحث شیطان در قرآن توسط آقای احمد زمردیان کتاب شیطان کیست و آیات شیطان چیست توسط آقای کریم برزگر شیطان شناسی به نگارش در آمده است.

شیطان تصمیم دارد بنی آدم را به سرنوشت پدر و مادرشان مبتلاکند پس باید شدیدا از فتنه او برحذر باشید.

برای نجات از شر این دشمن خطرناک باید «استعاذه» کرد.

خداوند متعال، به حبیبش می فرماید که چون از شیطان رجیم به تو وسوسه ای رسید از خداوند متعال پناه بخواه زیرا او شنوای داناست «وَإِمَّا یَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ »

واژه شیطان در قرآن کریم به صورت مفرد هفتاد بار و به صورت جمله شیاطین هجده بار استعمال شده است و شیطان اسم عام است برای هر موجود متمرد شریر و احیانا در روایات بر موجودات موذی و مضر هم اطلاق می شود و این کلمه در واقع وصف است نه اسم علم، اکثر لغت شناسان اصل کلمه شیطان را از «شطن یشطن» به معنای دور شده از خیر می دانند و در مورد عربی بودن با غیر عربی بودن این کلمه میان لغت شناسان اختلاف وجود دارد ولی اکثریت لغت شناسان آن را عربی و مشتق از ابلیس می دانند که به معنای کسی است که از رحمت خدا مایوس شده است و کلمه ابلیس نیز یازده بار در قرآن کریم آمده است . (7) بعضی این کلمه را عربی و مشتق از ابلیس» می دانند و بعضی می گویند عجمی و جامد است که از زبان دیگر وارد عربی شده است ولی رای اکثریت این است که مشتق از «ابلیس» و به معنای کسی است که از رحمت خدا مایوس شده است.

قرآن کریم افعال و کارهایی را به شیطان نسبت داده است برخی از آنها عبارتند از: استکبار، کفر، حرص، حسد، تعصب، جهالت و شیطان در زمره عالمان نبوده و نیست بلکه اهل کشف و شهود محقق است که اهل سفسطه و غلط اندازی است و محور کارش مغالطه و وهم اندازی است، القای وسوسه، امر به فحشا، ایجاد نسیان از ذکر خدا، ایجاد دشمنی وی به مردم، تعلیم سحر و در واقع می توان گفت که محور همه افعال زشت شیطان است که ایجاد وسوسه در دل انسان ها می کند و همچنین ابلیس دارای ذریه است و گروهی ابلیس را از جن و گروهی او را از ملائکه می دانند ولی ابلیس از جن است چون ابلیس دارای اولاد و ذریه است کار شیطان وسوسه است و وسوسه شیطان به قدری قوی است که ابوین ما آدم و حوا (ع) تحت تاثیر قرار گرفتند شیطان ما را به پیروی از امور غیر قرآنی و شرعی و پیروی از افکار بد و سوء ظن به مردم و به پیروی از گذشتگان که خلاف احکام الهی عمل می کرده و می زیسته اند و به تعلیم دروغ و ترس های واهی و بیهوده شدن و به تسلیم شدن به وسوسه های شیطان و پیروی از وحی باطل و به زیاده روی در کارها و زیاده روی در مال و سوء استفاده از صحت و سلامتی و شراب خواری و خوابیدن در اوقات اختصاصی نماز مخصوصا نماز صبح و دزدی و سرقت بویژه از نماز و خشمناک شدن و شوخی بی حد و حصر نمودن و درگوشی سخن گفتن در مجالس و غیبت و بدگویی دیگران در حضورشان و فراموشی یاد و ذکر خداوند متعال و ترسیدن از فقر و در نتیجه کارهای خیر و خوب را انجام ندادن و جدال و کشمکش و حرام کردن حلال های الهی و کاشتن ناامیدی ها و کوچک شمردن مسلمانان و مردم و کوچک پنداشتن گناهان و مایوس و ناامید بودن از رحمت های الهی و اظهار نگرانی شدید درگرفتاری ها و مصائب و جهل و غرور و کبر دعوت می کند.

شیطان در بهشت آدم

شیطان در این برنامه ها از ابزار و شیوه هایی مانند خطوات و همزات که در واقع طرق و راه های او به صورت تدریجی می باشد استفاده می کند. در این برنامه ها او به تنهایی عمل نمی کند، بلکه دارای نیروهایی از قبیل ذریه، حزب، اولیاء و جنود می باشد. راه مقابله با شیطان این است که به خداوند متعال پناه برد و استعاذه و توبه کرد و به او توکل نمود زیرا خداوند متعال شنوا و دانا است.

پناه خواهی از خداوند عالی ترین مراحل پناهندگی و بزرگترین ضامن اجرای مقررات اخلاقی است. کسانی که به خدا ایمان دارند و از روی حقیقت او را یگانه معبود شایسته پرستش می دانند بر هواپرستی و مال پرستی و شهوت پرستی و نظائر اینها نمی گرایند.

خداوند شیطان را به سجده کردن در مقابل آدم امر کرد ولی شیطان با عدم اطاعت از فرمان خدا در واقع اولین گناه در عالم را انجام داد و در مقابل خداوند ادعای بزرگی و تکبر کرد و به دلیل استکبار و ادعای استقلال ذاتی خویش از درگاه الهی رانده شد و مشمول لعنت الهی گردید و از زمره کافران محسوب شد.

ابلیس بعد از آنکه بر اثر ابای استکباری از سجده مورد رجم و لعن قرار گرفت درخواست انظار کرد و از خداوند مهلت خواست تا روز قیامت، به منظور بقاء در دنیا و ایجاد انحراف و گمراهی در انسان ها، خداوند تبارک و تعالی نیز با تقاضای او موافقت کرد. برخی از مفسران معتقدند که شیطان ابتدا مومن بوده ولی قبل از اعلان به فرمان خدا به سجده در مقابل آدم کافر گشته ولی این صفت را کتمان کرد تا اینکه هنگام اعلان فرمان خدا این صفت درونی را آشکار. در قیامت همه شیاطین برانگیخته می شوند و خداوند می فرماید: بحق سوگند که جهنم را از تو و پیروانت پر می کنم. جهنم کیفر شماست کیفری فراوان. شیطان به پیروانش در روز قیامت می گوید: من هیچ گونه سلطه ای بر شما نداشته ام جز اینکه شما را دعوت کردم و شما پذیرفتید پس مرا سرزنش نکنید. نه من فریادرس شما هستم و نه شما فریادرس من و من بیزارم از اینکه مرا در دنیا شریک خدا و طاعت قرار دادید و به تحقیق برای ستمکاران عذاب دردناکی است. شیطان رانده شده از درگاه الهی سمبل و مصداق زشتی ها و بدی هایی است که در امیال و خواسته ها و نیات انسانی تجلی کرده و میوه اش رفتار و کردار زشتی است که از آدمی صادر می شود.

خداوند متعال، به حبیبش می فرماید که چون از شیطان رجیم به تو وسوسه ای رسید از خداوند متعال پناه بخواه زیرا او شنوای داناست «وَإِمَّا یَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ.»

در همه ادیان مشهور (زردشتی- یهودیت و مسیحیت) مثل اسلام از یک موجود شریر، بدخواه و بدکار که با انسان و مصالح او ستیز نام برده است ولی صنع این موجود از حیث ماهیت، صفات و حدود اختیارات کاملامختلف است، یکی او را در مقابل ذات خداوند نیک ها قرار داده و دیگری در برابر ملائکه و آن دیگری مخلوقی ضعیف در حد کلب معلم (سگ آموخته)

بی شک این اختلاف از ناحیه آن ادیان نیامده است زیرا همه ادیان از صدر عالم تا خاتم یک دین بیش نیستند که در چهره های مختلف ظاهر شده اند «ان الدین عندالله الاسلام» و همه پیامبران یکسان هستند «لانفرق بین احد من رسله» بلکه این اختلاف از آنجا ناشی شده است که کتب اصلی آن ادیان آن طور که وحی مستقیم بوده است از بین رفته است.

عدو شود سبب خیر اگر خدا بخواهد این مطلب واقعا در مورد دشمنی شیطان با انسان صادق است زیرا: ادامه حیات ابلیس برای موجود مختاری مثل انسان که با ایمان به اختیاری به تکامل برسد نه تنها ضرر نداشت بلکه به عنوان یک نقطه منفی برای تقویت نقاط مثبت موثر نیز بود.

خداوند متعال می فرماید: چون کار پایان گیرد شیطان به پیروانش می گوید: خدا به شما وعده حق داد و به من وعده داد و تخلف کردم «و قال الشیطان لما قضی الامران الله وعدکم و عدالحق و وعدتکم فاخلفتکم» من هیچ گونه سلطه بر شما نداشتم جز اینکه شما را دعوت کردم و شما پذیرفتید «و ما کان لی علیکم من سلطان الاان دعوتکم فاستجبتم» پس مرا سرزنش نکنید و خود را سرزنش کنید «فلاتلومونی ولو موالانفسکم»

نه من فریادرس شما هستم و نه شما فریادرس «ما انا بمصرخکم و امانتم بمصرفی» من بیزارم از اینکه مرا در دنیا شریک خدا در طاعت قرار دادید.

«انی کفرت بما اشد کتمون من قبل» به تحقیق برای ستمکاران عذاب دردناکی است «ان الظالمین لهم عذاب الیم» روی همین جهت در روایات از «نفس» به عنوان دشمن ترین دشمن ها یاد شده است.

 منبع:تبیان

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    این وبلاگ جطور است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 23
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 5
  • آی پی امروز : 16
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 13
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 14
  • بازدید ماه : 14
  • بازدید سال : 64
  • بازدید کلی : 3,551
  • کدهای اختصاصی