loading...
شیطان
امیرحسین مدنی بازدید : 30 چهارشنبه 23 اسفند 1391 نظرات (0)

چرا شیطان توبه نمی‌کند؟

شیطان

سۆالی مطرح است و آن اینکه شیطان با این که می‌داند در آینده‌ای نه چندان دور در آتش بزرگ جهنم گرفتار می‌شود؛ چرا توبه نمی‌کند؟

 

در پاسخ به سۆال یادشده می‌توان چنین گفت:

پاسخ 1)

بین دانستن و عمل کردن تفاوت وجود دارد. انسان می‌تواند به خیلی از مسائل علم داشته باشد، ولی به علت اهمیت ندادن یا به جهت پیروی از هوای نفس و ... مخالف علم خودش عمل کند. قرآن کریم درباره عده‌ای می‌فرماید: "و آن را از روی ظلم و سرکشی انکار کردند، در حالی که در دل به آن یقین داشتند! پس بنگر سرانجام تبهکاران (و مفسدان) چگونه بود".(1) شیطان هم - مانند خیلی از انسان‌ها که به وجود معاد و ضرورت آن و به حرمت خیلی از گناهان علم دارند، ولی باز هم گناه می‌کنند،- با علم به وجود جهنم و بهشت، به اعمال خود ادامه می‌دهد. غرور و تکبر شیطان هرگز راه بازگشتی برای او نگذاشته است.

برخی از روایات از توبه ابلیس در زمان حضرت نوح (ع) خبر می‌دهد که نوح به خداوند عرض کرد: پروردگارا! اگر ابلیس توبه کند توبه‌اش قبول می‌شود؟ خطاب رسید: اگر به قبر آدم سجده کند توبه‌اش را می‌پذیریم هنگامی که نوح (ع) این موضوع را به ابلیس خبر داد. ابلیس گفت: تا آدم زنده بود من بر او سجده نکردم. آیا اکنون که مرده است به او سجده کنم؟(2)

یکی از شرایط توبه، جبران گذشته و اصلاح آن است و این امر برای شیطان قابل اجرا نیست، زیرا گناه او علاوه بر نافرمانی خدا، گمراهی بسیاری از مردم بوده است. کسی که دیگری را گمراه کرده، اگر بخواهد توبه کند و توبه‌اش پذیرفته شود، باید همه آن‌ها را هدایت نماید.

پاسخ 2)

از چند جهت می‌توان گفت: برای شیطان راه توبه و برگشت وجود ندارد.

1 – قرآن مجید اعمالی را قابل توبه می‌داند که از روی نادانی انجام گیرد:

«انما التوبة علی الله للذین یعملون السوء بجهالة؛ پذیرش توبه بر خدا است نسبت به کسانی که از روی جهالت کار زشت انجام می‌دهند».(3)

در جای دیگر فرمود: «پروردگارتان رحمت بر بندگان را بر خود نوشته است که هر کس از روی نادانی کار زشتی انجام دهد، سپس توبه نماید و خود را اصلاح کند، او توبه پذیر و مهربان است».(4)

منظور از جهالت، ندانستن نیست، بلکه عمل زشتی است که از روی طغیانگری و عناد سر نزده باشد، بلکه از روی هوی و هوس انجام شده باشد. در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده که مقصود از جهالت ، گناهی است که بندة خدا آن را انجام می‌دهد که گرچه از حکم آن آگاه می‌باشد، ولی آن گاه که تصمیم می‌گیرد عمل خلافی انجام می‌دهد، در واقع جاهل است. آن گاه حضرت به آیه‌ای که مربوط به حضرت یوسف (ع) است استدلال می‌کند.(5)

قرآن مجید از یوسف یاد می‌کند که وی به برادرانش گفت: آیا به خاطر دارید ستمی که بر یوسف و برادرش روا داشتید، در حالی که همگی نادان بودید؟(6)

نادانی به معنای ناآگاهی آنان از زشتی ظلم نبود، بلکه همگی آن را می‌دانستند، ولی این علم در بازداری آنان مۆثر نبود، گویی نسبت به زشتی کار خود به کلی ناآگاه بودند. خودخواهی و هوی و هوس مانند حسادت میان آنان و زشتی عمل پرده ضخیمی پدید آورده بود.

بر این اساس شیطان که از روی طغیان و تمرد نافرمانی خدا را کرد، راه توبه را روی خود بسته است.

شیطان از خدا می‌خواهد به او مهلت دهد تا دیگران را گمراه کند، نه این که به جبران گذشته بپردازد. «از آیات قرآن استفاده می‌شود که شیطان بعد از انجام آن گناه و ایستادگی و لجاجت در برابر پروردگار سعادت و نجات خود را در جهان دیگر به کلی به خطر انداخت، بنابراین ، گناهان شیطان به حدی است که قابلیت توبه را از او سلب کرده و توبه او قابل پذیرش نیست و جایگاه ابدی او جهنم خواهد بود».(7)

 

2 – یکی از شرایط توبه، جبران گذشته و اصلاح آن است و این امر برای شیطان قابل اجرا نیست، زیرا گناه او علاوه بر نافرمانی خدا، گمراهی بسیاری از مردم بوده است. کسی که دیگری را گمراه کرده، اگر بخواهد توبه کند و توبه‌اش پذیرفته شود، باید همه آن‌ها را هدایت نماید. چگونه می‌تواند شیطان، افرادی را که در طول قرن‌های متمادی به هر طریق گمراه کرده، هدایت کند؟!

 منبع:تبیان

امیرحسین مدنی بازدید : 63 چهارشنبه 23 اسفند 1391 نظرات (0)

بنام خدا



پاسخ:

در تبیین مسألۀ فلسفۀ آفرینش شیطان و محدودۀ نفوذ و تسلط آن، توجه به نکاتی چند ضروری است:

اوّلاً: نقش شیطان در انحراف و گمراهی انسان فقط در حد دعوت است.

ثانیاً: تکامل، همواره در میان تضاد ها صورت می گیرد و از این جهت، خلق چنین موجودی در نظام احسن، بیهوده و بی جهت تلقی نمی شود، بلکه جلوه ای است از رحمانیت و خیریت محض الاهی.

ثالثاً: شیطان سال ها (6 هزار سال)(1) هم نشین فرشتگان و اهل عبادت بود، ولی بعداً به خواست خود و بر اثر تکبر، راه طغیان و انحراف را در پیش گرفت و از رحمت خداوند دور شد، اما در هر صورت، آفریده خداست و در جهان هستى، نقشی دارد.

برخی از عارفان و حکیمان، شیطان را به سگ آموزش دیده تشبیه کرده اند که بیگانگان را آزار می دهد و به خودی ها کاری ندارد. به تعبیری قلمروي شيطان " تشريع" است نه " تكوين" ، يعني قلمروي شيطان فعاليتهاي تشريعي و تكليفي بشر است. شيطان فقط در وجود بشر مي تواند. نفوذ كند نه در غير بشر. قلمروي شيطان در وجود بشر نيز محدود است به نفوذ در انديشه او نه تن و بدن او. نفوذ شيطان در انديشه بشر نيز منحصر است به حد وسوسه كردن و خيال يك امر باطلي را در نظر او جلوه دادن.

قرآن اين معاني را با تعبيرهاي "تزيين"، "تسويل"، "وسوسه" و امثال اينها بيان مي كند، و اما اينكه چيزي را در نظام جهان بيافريند و يا اينكه تسلط تكويني بر بشر داشته باشد، يعني به شكل يك قدرت قاهره بتواند بر وجود بشر مسلط شود و بتواند او را بر كار بد اجبار و الزام نمايد، از حوزه قدرت شيطان خارج است. تسلط شيطان بر بشر محدود است به اينكه خود بشر بخواهد دست ارادت به او بدهد.(2)

قرآن مجید نیز درباره کسانی که سزاوار وسوسه و آزارهای شیطانی اند، می گوید: «أَلَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّیاطِینَ عَلَی الْکافِرِینَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا،(3) آیا ندانستی که ما شیطان ها را بر کافران گماشته ایم؛ تا آنان را [به گناهان] تحریک کنند».

و در آیۀ دیگری آمده است: «إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَی الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ،(4) تسلّط او فقط بر کسانی است که وی را به سرپرستی برمی گیرند و بر کسانی که آنها به او [خدا] شرک می ورزند».

به همین جهت وقتی که در قیامت، عده ای شیطان را به دلیل این که آنها را گمراه کرد مؤاخذه می کنند، شیطان با آنها محاجه می کند و می گوید: «... و ما کان لی علیکم من سلطان الاّ ان دعوتکم...(5) و مرا بر شما سلطه ای نبود جز این که شما را خوانده ام...».

از این آیات به خوبی آشکار می شود که کسانی که با اختیار خود، از ولایت الهی روی گردان شده اند، سزاوار اسارت شیطانی اند؛ اما قرآن درباره پاکان و انسان هایی که بهره مند از الهامات رحمانی اند، خطاب به شیطان می فرماید: «إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغاوِینَ،(4) در حقیقت، تو را بر بندگان من تسلّطی نیست؛ مگر کسانی از گمراهان که تو را پیروی کنند».

براي مطالعۀ بیشتر در بارۀ شيطان، رجوع شود به:

1. تفسير " الميزان " جلد 8 صفحات 34- 58 ذيل آيات اول سوره اعراف.

2. كتاب "خدمات متقابل اسلام و ايران" تأليف استاد شهید مرتضی مطهری.

موفق باشید ...

پاورقی_________________
1. نهج البلاغه، خطبه ی قاصعه، ش 234.
2. مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، ج 1.
3. مریم، آیه 83.
4. نحل، آیه 100.
5. ابراهیم، 22.
6. حجر، آیه 42.

امیرحسین مدنی بازدید : 9 چهارشنبه 23 اسفند 1391 نظرات (0)

چگونگی دام شیطان برای ثروتمندان !

 


"شیطان گفت: آدم توانگر از چنگ من خلاصى ندارد و او را به یكى از این سه چیز گرفتار می‌كنم: یا مال و ثروت را در نظر او می‌آرایم كه در نتیجه، از پرداخت حقوق مالى خویش، خوددارى می‌ورزد یا راه‌هاى مصرف آن را برایش آسان می‌كنم كه در نتیجه، آن‌ها را به ناحقّ خرج می‌كند و یا مال و ثروت را محبوب او می‌گردانم كه در نتیجه، آن را از راه‌هاى ناروا به دست می‌آورد."

 


ثروت

پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند: "إنَّ الشَّیطانَ قالَ: لن‏یَنجُوَ مِنّی الغَنِیُّ مِن إحدى ثلاثٍ: إمّا أن اُزَیِّنَهُ فی عَینِهِ فَیَمنَعَهُ مِن حَقِّهِ، و إمّا أن اُسَهِّلَ علَیهِ سبیلَهُ فَیُنفِقَهُ فی غیرِ حَقِّهِ، وإمّا أن اُحَبِّبَهُ إلَیهِ فَیَكسِبَهُ بغیرِ حَقِّهِ".

"شیطان گفت: آدم توانگر از چنگ من خلاصى ندارد و او را به یكى از این سه چیز گرفتار می‌كنم: یا مال و ثروت را در نظر او می‌آرایم كه در نتیجه، از پرداخت حقوق مالى خویش، خوددارى می‌ورزد یا راه‌هاى مصرف آن را برایش آسان می‌كنم كه در نتیجه، آن‌ها را به ناحقّ خرج می‌كند و یا مال و ثروت را محبوب او می‌گردانم كه در نتیجه، آن را از راه‌هاى ناروا به دست می‌آورد".

همچنین آن حضرت در پاسخ سوال شخصی مبنی بر این‌كه برای زیاد شدن روزی چه كارهایی انجام دهیم؟ فرمود: "پیوسته در حال طهارت و پاكیزگى باش، روزیت افزایش می‌یابد."

 

بزرگترین دام شیطان برای مال و ثروت

چنانچه در آیات و روایات فراوانی این نکته بیان شده است که یکی از کارهای شیطان مشارکت در اموال و اولاد است «یعنی کاری که اموال و اولاد را به حرام آمیخته می کند، چنانکه در قرآن کریم می خوانیم: «و شارکهم فی الاموال و الاولاد؛ در اموال و اولادشان شرکت کن.»( محسن، غفاری، ابلیس نامه، ص 32)«شرکت کردن شیطان با آدمی در مال و فرزند سهم بردن از منفعت و اختصاص است.

بی نیازی و غنای در دنیا به معنای انباشتن مال و ثروت نمی‌باشد؛ زیرا انباشتن مال و طلب ثروت، حالت اضطراب، حرص، طمع، حسد، عدم امنیت و... برای انسان پیش می‌آورد. چه بسیار انسان‌هایی که مال فراوان دارند ولی حالت بی نیازی و آرامش ندارند

مثل اینکه آدمی را وادار کند به تحصیل مال که خداوند آن را مایه رفع حاجات آدمی قرار داده از راه حرام: زیرا در این صورت هم آدمی از آن مال منتفع شده به غرض طبیعی خود نایل می شود و هم شیطان به غرض خود رسیده است و یا آن که از راه حلال کسب بکند ولیکن در معصیت به کار بزند و در اطاعت خدا صرف نکند، پس هر دو از آن مال منتفع شده اند، با اینکه او از رحمت خدا تهی دست است و یا آن که از راه حرام فرزندی برای آدمی بدنیا آید و یا از راه حلال به دنیا آید ولیکن به تربیت دینی و صالح تربیتش نکند و به آداب خدایی مودبش نسازد در نتیجه سهمی از آن فرزند را برای شیطان قرار داده و سهمی را برای خودش، و همچنین است چیزهای دیگر.»(سوره اسراء، آیه 65)

برای آخرت درخواست بخشش گناهان و بعد هم بهشت بنمایید؛ زیرا بهشت جایگاه آلودگی و کثافت نیست و گناهکار وارد بهشت نخواهد شد. اوّل تخلیه به معنای پاک شدن از گناهان و بعد تجلیه به معنای آراستن، زیبا و نورانی شدن. درخواست و دعایی کوتاه و پرمحتواست که ان شاء الله خداوند به فضل و کرم خویش روزی همه ما گرداند

بی نیازی و عافیت در دنیا یعنی چه؟

حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: از خداوند درخواست کنید بی نیازی و عافیت در دنیا را و برای آخرت خود از خداوند آمرزش و مغفرت و بهشت درخواست کنید.( اصول کافی، جلد 5، صفحه 71)

بی نیازی و غنای در دنیا به معنای انباشتن مال و ثروت نمی‌باشد؛ زیرا انباشتن مال و طلب ثروت، حالت اضطراب، حرص، طمع، حسد، عدم امنیت و... برای انسان پیش می‌آورد. چه بسیار انسان‌هایی که مال فراوان دارند ولی حالت بی نیازی و آرامش ندارند.

بی نیازی و غنا آن حالت روح است که انسان را ازغیر خداوند بی‌نیاز می کند و درخواست عافیت برای دین و دنیای خود می‌نماید. عافیت به معنای این است که انسان در حفاظت و پناه الهی قرار بگیرد و لحظه‌ای از آن خارج نشود. و در حوادث دنیایی و آخرتی از لحاظ روحی، جسمی، دنیوی و اخروی و به خصوص دینی به او لطمه و صدمه ای وارد نشود.

برای همین است که دستور داده اند از خداوند درخواست عافیت در دین، دنیا و آخرت بنمایید. عافیت دنیایی و جسمی و... خوب است؛ ممکن است بدن دچار بیماری شود و بالاخره سلامتی خود را به دست آورد و یا مشکلات دنیایی با به پایان رسیدن عمر و مورد غفران و بخشش الهی قرار گرفتن، قابل تحمّل است. ولی عافیت دین آن قدر بزرگ است که اگربه دست نیاید، گریبان انسان را در دنیا و آخرت می گیرد.

برای آخرت درخواست بخشش گناهان و بعد هم بهشت بنمایید؛ زیرا بهشت جایگاه آلودگی و کثافت نیست و گناهکار وارد بهشت نخواهد شد. اوّل تخلیه به معنای پاک شدن از گناهان و بعد تجلیه به معنای آراستن، زیبا و نورانی شدن. درخواست و دعایی کوتاه و پرمحتواست که ان شاء الله خداوند به فضل و کرم خویش روزی همه ما گرداند.

منبع:تبیان

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    این وبلاگ جطور است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 23
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 5
  • آی پی امروز : 22
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 19
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 20
  • بازدید ماه : 20
  • بازدید سال : 70
  • بازدید کلی : 3,557
  • کدهای اختصاصی